خود اوست جمله طالب و ما همچو سایه ها...ای گفتگوی ما همگی گفت و گوی دوست

طاووس سادات

توجه به خدا در سراسر زندگی سیدبن طاووس (ره


ایشان در تمام امورات زندگی خود در صدد تحصیل این توجه بوده‌اند و برای تحقق آن دائماً در حال مراقبه، و این مطلب را به دیگران نیز تأکید می‌کردند

وقتی به ایشان می‌گفتند: اینکه انسان دائماً در حال مراقبه و دوری از غفلت باشد مقدور نیست، می‌فرمودند:

چطور بعضی از انسانها در این دنیا دائماً در حال رعایت کردن انواع آداب هستند، ادب حضور نزد سلطان و بزرگان، ادب رفاقت، ادب حشر و نشر با همسایگان و زیردستان، امّا نمی‌توانند دائماً در حال رعایت ادب الهی باشند]

در جای دیگری می‌فرمایند :

آنچه از بندۀ مؤمن در طولِ اقامتش در این دنیا خواسته شده این است که قلبش را از هر چه مکروه مولایش می‌باشد پاک کند و جمیع جوارحش را در آنچه موجبِ تقرّب به رضایت پروردگار است به کار گیرد.


ایشان نگرش عرفانی در زمینۀ گفتگو و مُجالست با مردم را به فرزندشان ارائه داده‌اند، آنجا که می‌نویسند:


ای فرزندم محمّد! هر وقت محتاج معاشرت با مردم شدی به شدّت از غفلتِ از یاد خدا بپرهیز و باید در صحبت کردن با مردم چنین باشی که گویا در معنی با خدا صحبت می‌کنی و متوجّه او می‌باشی.


و‌حتّی نسبت به شیطان گوید:


شیطان مانند سگِ چوپان است اگر متعرِّض تو شد از مولایت طلب کن اذیت او را دفع کند نه اینکه با قدرتِ خود مشغول جنگیدن با او شوی، چرا که شیطان با این کار به هدف خود رسیده و تورا از خدمت و توجّه به مولایت بازداشته و به خود مشغول کرده.


و سپس گوید:

طبع و نفس و هر چه که موجب مشغولیّتِ تو از مولایت می‌شوند با زبانِ حال خطاب می‌کنند که: متوجّه ما نشو و به ما مشغول نشو.


ایشان گوید:

در یکی از مسافرتهایی که به جهت زیارت امام حسین علیه السّلام می‌رفتیم، جهت خواندن نمازهای مستحب و واجب توقف کردیم اما رفقای ما عجله داشتند که هر چه سریعتر حرکت کنند و خود را به کربلا برسانند. من به آنها گفتم: آیا قصد ما از زیارت امام حسین علیه السّلام خداست؟ و یا اینکه قصد ما از خداوند، امام حسین علیه السّلام است؟ آنها گفتند قصد از زیارت، خدا می‌باشد.گفتم اگر ما اعمال خود را در راه خدا که زیارت امام هم بخاطر همین راه است خراب و ضایع کنیم، در این صورت حالِ ما در ملاقاتِ حضرت با ما چگونه خواهد بود، و چگونه خدا با ما که نزدِ امام حسین علیه السّلام رفته و فضل خداوند را خواهانیم، برخورد خواهد کرد؟!

رفقای سید پس از این استدلال متین به اشتباه خود پی بردند.

۰ نظر
سیدابراهیم حسینی

دلایل سلب توفیق ازانسان

امام سجاد(علیه السلام) در قسمتی از دعای «ابوحمزه» به خداوند عرض می‌کند:
«اَللّهُمَّ اِنّی کُلّما قُلْتُ قَدْ تَهَیَّاتُ وَ تَعَبَّأتُ وَقُمْتُ لِلصَّلوةِ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ نَاجَیْتُکَ اَلْقَیْتَ عَلَیَّ نُعاساً اِذَا اَنَا صَلَّیْتُ وَ سَلَبْتَنی مُنَاجَاتَکَ اِذَا اَنَا نَاجَیْتُ مالی کُلّما قُلْتُ قَدْ صَلَحَتْ سَریرتی وَ قَرُبَ مِنْ مَجَالِسِ التَّوابینَ مَجْلِسی عَرَضَتْ لی بَلِیَّةٌ اَزَالَتْ قَدَمی وَ حالَتْ بَینی وَ بَیْنَ خِدْمَتِکَ سَیدی لعَلَّکَ عَنْ بابِکَ طَرَدْتَنی وعَنْ خِدمَتِکَ نَحیّیتَنیَ اَو لَعَلَّکَ رَأَیْتَنی مُسْتَخِفَّاً بِحَقِّکَ فَاَقْضَیْتَنی اَوْ لَعَلَّکَ رَأیْتَنی مُعْرِضاً عَنْکَ فَقَلَیْتَنی اَو لَعَلّکَ وَجَدْتَنی فی مَقامِ الْکاذِبینَ فَرَفَضْتَنی اَو لَعَلّکَ رَأیْتَنی غَیْرَ شَاکِر لِنَعْمَائِکَ فَحَرَمْتَنی اَوْ لَعَلَّکَ فَقَدْ تَنی مِنْ مَجَالِسِ الْعُلَمَا فَخَذَلْتَنی اَو لَعَلَّکَ رَأیْتَنی فِی الْغَافِلینَ فَمِنْ رَحْمَتِکَ آیَسْتَنی اَو لَعَلَّکَ رَأَیْتَنی آلِفَ مَجالِسِ الْبَطّالینَ فَبَینی وَ بَیْنَهُمْ خَلَّیْتَنی اَو لَعَلَّکَ لَمْ تُحِبَّ اَنْ تَسْمَعَ دُعَائی فَبَاعَدْتَنی اَو لَعَلَّکَ بِقِلَّةِ حَیائی مِنْکَ جَازَیْتَنی»؛
پروردگارا، هر گاه من خود را مهیّا و آماده اطاعت تو ساختم و در پیشگاه تو به نماز ایستادم و مشغول مناجات با تو شدم مرا به خواب انداختی و حال راز و نیاز را از من گرفتی. چه شد که هر چه با خود عهد کردم و گفتم که پس از این، باطن خود را نیکو خواهم کرد و به جمع اهل توبه در می‌آیم، برایم حادثه ای پیش آمد که به عهد خود ثابت قدم نماندم و آن بلیّه بین من و خدمت تو، حایل گردید، ای سرور من، شاید تو مرا از درگاه (لطف) خود رانده ای و از خدمت (و بندگی)ات دور ساخته ای یا شاید دیدی که من حق (بندگی) تو را خفیف شمردم و بدین سبب، مرا (از درگاهت) دور ساخته ای
 
یا شاید دیدی که من از تو روی گردانم، بدین سبب بر من غضب نموده ای یا شاید مرا در زمره دروغگویان یافته (از نظر عنایت خود) دور کرده ای یا شاید دیدی که از نعمتهایت شکرگزاری نمی‌کنم لذا، مرا محروم ساخته ای؟ یا شاید مرا در مجالس اهل علم نیافته ای، از اینروی، به خواری و خذلانم انداخته ای یا شاید مرا در میان اهل غفلت یافته ای و (بدین جرم،) از رحمت خود نومید ساخته ای یا شاید دیده ای که به مجالس اهل باطل الفت گرفته ام، پس مرا بین آنها وا گذاشته ای یا شاید دوست نداشته ای که دعایم را بشنوی و مرا از درگاهت رانده ای یا شاید به جرم و گناهم مکافات کرده ای و یا اینکه شاید به دلیل بی شرمی (در حضورت،) مجازاتم نموده ای.

۰ نظر
سیدابراهیم حسینی

نتایج ملکه تقوی

منزلگاه حقیقى انسان منزل تقوى است؛ یعنى حالتى که در آن انسان به جمیع شؤون انسانیّت رفتار نماید. و چون این ملکه حاصل گردد تراوشات از او همه خیرات و مبرّات عدالت و رحمت باشد، و اگر این ملکه پیدا نشود انسان در منزل حقیقى خود جاى نگرفته و تراوشات او یا همه شرّ و ظلم بوده و یا توأم با شرّ و ظلم خواهد بود؛ براى آنکه افعال صادره از بهائم (من حیث إنّها بهائم) از شهوت و غضب آثار انسان (من حیث إنّه انسان) نیست. بنابراین هر فردى که خود را اسیر آرزوها و آمال بنماید دیده حق بین خود را کور کرده و از منزل حقیقى خود در مرتع بهایم جاى گرفته است

                             

 و کریمه شریفه: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُون منزلگاه واقعى انسان را نشان مى‏دهد و مى‏گوید: اى مؤمنین! قبل از آنکه شما را مرگ دریابد سعى کنید که در منزل حقیقى خود که تقوى است وارد شوید و بهترین مقام از مقامات آنرا حائز گردید، در این صورت حظّى وافر از حیات خواهید برد؛ و الّا موتْ شما را نارس و به منزل نرسیده درخواهد یافت و انسانى با درجه و رتبه حیوان و بهیمه از دنیا مى‏روید.

و روزه یکى از ستونهاى عظیمى است که کاخ تقوى بر آن نهاده شده است، و علّت ایجاب آن وصول بدین منزلگه و برقرارى سقف این کاخ است.

۰ نظر
سیدابراهیم حسینی

جمال السالکین


مرحوم علامه سیدمحمدحسین حسینی تهرانی می فرمودند:


مرحوم آقاى آسیّد جمال الدّین گلپایگانى- رحمة الله علیه- از علماء بزرگ نجف بود و مرجع تقلید بود، و داراى اخلاق بود، داراى علم بود، داراى ادب بود، مرد سالکى بود، مراقبى بود؛ ایشان مى‏گفت: من مى‏رفتم- با خود بنده مى‏گفت‏ها!- مى‏رفتم این حلقه‏هاى امیرالمؤمنین علیه السّلام را مى‏گرفتم و تکان مى‏دادم و مى‏گفتم: هر بدبختى هر بلائى مى‏خواهید به سر من بیاورید، بیاورید؛

۰ نظر
سیدابراهیم حسینی

رایحه ی شیعه رادوست دارد

امام صادق علیه السلام بعد از آنکه بر گروهی ازشیعیان سلام کرد فرمود:
انی والله احب ریحکم وارواحکم فاعینونابورع واجتهاد واعلموا ان ولایتنا لاتنال الا بالورع...
بخدا قسم من بوی شما وارواح شمارادوست دارم ،پس به داشتن ورع(انجام واجبات وترک محرمات)وکوشش ماراکمک کنید.
بدانید که ولایت مابه جزباپاکدامنی وخودداری ازگناهان بدست نمی آید.

القطره ج1ص552


۰ نظر
سیدابراهیم حسینی

فاطمه دربیان امام مجتبی سلام الله علیهما

مادر دربیان فرزند

فقال الحسن بن علی علیه السلام :
أمی الزهراء بنت محمد المصطفى، قلادة الصفوة، و درّة صدف العصمة، و غرّة جمال العلم و الحکمة، و هی نقطة دائرة المناقب و المفاخر، و لمعة من أنوار المحامد و المآثر،
خمرت طینة وجودها من تفّاحة من تفاح الجنة، و کتب [اللّه‏]فی صحیفتها عتق عصاة الامة، و هی أم السادة النجباء، و سیّدة النساء البتول العذراء فاطمة الزهراء- علیها السلام-.



 

۰ نظر
سیدابراهیم حسینی

هرروز کربلا ؛مکه؛ مشهد..!

حاج سیّد هاشم میفرمود: روزى براى دیدن فلان، در کاظمین که بودم به مسافرخانه‏ اش رفتم، دیدم خود با زوجه‏ اش ایستاده‏ اند و چمدان ها و اسباب را   بسته و عازم مسافرت به حجّ هستند پس از کرّات و مرّاتى که حجّ رفته بود، و شاید تعدادش را غیر از خدا کسى نداند. به وى نهیب زدم: 

تو که هر روز کربلا میروى، مشهد میروى، مکّه میروى! پس کى به سوى خدا میروى؟!
وى حقّ سخن مرا خوب فهمید و ادراک کرد، امّا به روى اندیشه خود نیاورد و خود را به نادانى و غفلت زد، و خنده‏ اى به من نمود و خداحافظى کرد و گفت: دعاى سفر براى من بخوانید؛ و چمدانها را دست گرفته بیرون مى‏برد تا به حرکت درآید.
حضرت حاج سیّد هاشم میفرمود: دیده شده است بعضى از مردم حتّى افراد مسمّى به سالک و مدّعى راه و سبیل إلى الله، مقصود واقعیشان از این مسافرت ها خدا نیست؛ براى انس ذهنى به مُدرَکات پیشین خود، و سرگرمى با گمان و خیال و پندار است؛ و بعضاً هم براى بدست آوردن مدّتى مکان خلوت با همراه و یا دوستان دیرین در آن أماکن مقدّسه میباشد.
و چون دنبال خدا نرفته‏اند و نمیروند و نمى‏خواهند بروند و اگر خدا را دو دستى بگیرى- و العیاذ بالله- مثل آفتاب نشان دهى باز هم قبول نمى‏کنند و نمى‏پذیرند، ایشان ابداً به کمال نخواهند رسید. فلهذا در تمام این أسفار از آن مشرب توحید چیزى ننوشیده و از ماءِ عذبِ ولایت جرعه‏ اى بر کامشان ریخته نشده، تشنه و تشنه کام باز میگردند، و به همان قِصَص و حکایات و بیان احوال اولیاء و سرگرم شدن با اشعار عرفانى و یا أدعیه و مناجاتهاى صورى بدون محتوا عمر خودشان را به پایان میرسانند
  روح مجرد، 

۰ نظر
سیدابراهیم حسینی

وقاروهیبت حسنی


شخصیت ممتاز امام  حسن مجتبی علیه السلام شایسته آن بود که چشمهاى مردم را از هیبت خویش پر کند و هیمنه‏ اش بر جانها چیره گردد، زیرا شخصیت پیامبر در وجود او تمثل و تجلى داشت و جلال و شکوه پیامبرى در چهره‏ اش نمایان بود چنانکه «واصل بن عطاء»  درباره وقار امام و شخصیت و جلالش میگوید:
 حسن (ع) چهره انبیاء و فروغ بزرگان داشت.
«ابن زبیر» گفت: مادران فرزندى چون حسن در هیبت و بلندپایگى نزاده‏ اند.
شخصیتش آن قدر ممتاز بود که چون بر در خانه‏ اش فرشى مى‏انداختند و مى‏نشست، عابران باحترام و تجلیل موقعیتش از رفتن بازمیماندند و در برابرش مى‏نشستند بطورى که کوچه از انبوه جمعیت پر مى‏شد و امام بناچار بخانه بازمى‏گشت.



و از پدیدارهاى بزرگى و پایگاه بلندش اینکه به همراه برادرش حسین (ع) پیاده بزیارت کعبه میرفت و اسبها را در برابرش یدک میکشیدند و او میخواست که راه کعبه مقصود را با پاى خویشتن بپیماید و اخلاصى‏ بیشتر ورزد. گروه حاجیان هم باحترام حضرتش از مرکب‏ها فرود مى‏آمدند و به همراهش راه بیابان داغ حجاز را پیاده مى‏پیمودند و چون تحمل چنین مشقتى براى برخى دشوار بود، بناچار به «سعد بن وقاص» چاره بردند.

۰ نظر

خطبه علمدار معرفت

خطبه حضرت اباالفضل العباس در مکه مکرمه

روز هشتم ذیحجة الحرام (یوم الترویه) سال شصت هجری قمری، زمانی که حجاج بیت الله الحرام عازم سرزمین عرفات بودند، یزید بن معاویه نیروهایی را - در حالی که سلاح در زیر احرام بسته بودند - گماشته بود تا امام حسین علیه‏السلام را در خانه‏ی خدا به قتل برسانند که این عمل، هتک حرم الهی را هم دربر داشت. 
یاران امام و بنی‏هاشم با توجه به این توطئه اطراف امام علیه‏السلام را گرفته، از جان امام علیه‏السلام حفاظت می‏نمودند. 
در این حال، حضرت قمر بنی‏هاشم ابوالفضل العباس علیه‏السلام با اجازه‏ی امام علیه‏السلام بر فرار کعبه رفت و خطاب به بنی‏امیه خطبه‏ی غرا و پرشوری را قرائت نمود که حقیر این خطبه را به نقل از کتاب «خطیب کعبه» - که از کتاب «مناقب السادات الکرام» نقل کرده - به نظم آورده و آن را در اختیار علاقمندان قرار می‏دهم. 
امید است مورد استفاده قرار گیرد. ابتدا متن عربی سپس ترجمه فارسی آن، ذکر می شود:
الحمدلله الذی شرف هذا بقدوم أبیه من کان بالأمس بیتا أصبح قبلة. 
ایها الکفرة الفجرة! أتصدن طریق البیت لامام البررة؟ 
من هو احق به من سائر البریة؟ من هو ادنی به؟ 
 
 
ولو لا حکم الله الجلیة و اسراره العلیة و اختباره البریة لطار البیت الیه قبل ان یمشی لدیه. 
قد استلم الناس الحجر، و الحجر یستلم یدیه. 
ولو لم تکن مشیة مولای مجبولة من مشیة الرحمان لوقعت علیکم کالسقر الغضبان علی عصافیر الطیران. 
اتخوفون قوما یلعب بالموت فی الطفولیة؟ فکیف کان فی الرجولیة؟ و لفدیت بالحامات لسید البریات دون الحیوانات. 
هیهات! فانظروا ثم انظروا ممن شارب الخمر و ممن صاحب الحوض و الکوثر؟ و ممن فی بیته الغوانی السکران؟ و ممن فی بیته الوحی و القرآن؟ 
و ممن فی بیته اللهوات و الدنسات؟ و ممن فی بیته التطهیر و الآیات؟ 
هیهات! و انتم وقعتم فی الغلطة التی قد وقعت فیها القریش، لأنهم ارادوا قتل رسول الله صلی الله علیه و آله و انتم تریدون قتل ابن بنت نبیکم، و لا یمکن لهم مادام أمیرالمؤمنین علیه‏السلام حیا، و کیف یمکن لکم قتل ابی‏عبدالله الحسین علیه‏السلام مادمت حیا سلیلا؟ 
تعالوا اخبرکم بسبیله، بادروا قتلی، و اضربوا عنقی، لیحصل مرادکم. 
لا بلغ الله مدارکم و بدد اعمارکم و اولادکم، و لعن الله علیکم و علی أجدادکم. 

۱ نظر
سیدابراهیم حسینی

ره توشه عاشورا

تقدیم به خطبا وروضه خوانان سفره احسان حضرت ثارالله علیه السلام  


               



گزیده 10منبر محرم-استاد میرباقری

گریز وروضه 14معصوم

اشعارمحرم وصفر-ساکن کربلا

گزیده منبر -استاد پناهیان

مقتل شناسی در2جلسه

پرسش وپاسخ های محرم

نوحه ده شب

20منبر از استاد رفیعی ....درادامه مطلب

۰ نظر
سیدابراهیم حسینی