خود اوست جمله طالب و ما همچو سایه ها...ای گفتگوی ما همگی گفت و گوی دوست

۲ مطلب در دی ۱۳۹۲ ثبت شده است

9ربیع خبریه؟!

روایتی جعلی برای بی‌بند و باری

تمام مورخان شیعه و سنی اذعان دارند که قتل خلیفه دوم در اواخر ذی‌الحجه سال 23 هجری بوده است. از این جهت باید دانست که چه چیزی باعث شده تا بعضی این روز را به عنوان روز قتل خلیفه بشناسند.

با مراجعه به نقل قول‌ها استفاده می‌شود که رأی نهم‌ربیع مستندی به جز روایتی مشهور به «رفع القلم» ندارد. این روایت نیز علاوه بر آن‌که دارای سندی سست و ضعیف می‌باشد، متنی موهن و غیر قابل قبول دارد.

همچنان‌که آیت‌ا... العظمی صافی گلپایگانی درباره‌ این روایت می‌فرمایند: «روایت علی بن مظاهر[=همان روایت نهم ربیع]، از نظر متن و سند ضعیف است و آن را در کتب معتبر و اصیل شیعه نیافتیم، هم‌چنان‌که شناختی نسبت به علی بن مظاهر که از علمای شیعه به حساب آورده شده وجود ندارد، و وجود چنین روایات مجهولی در مجامع بزرگ حدیثی شیعه، که مؤلفِ آن‌ها صرفاً برای جمع‌آوری اخبار و بدون بررسی اعتبار سند و متن آن‌ها همت گماشته است، چندان بعید نیست»

متأسفانه جاعلان این روایت برای نشان دادن فضیلت نهم ربیع مطلب دروغی را از زبان پیامبراکرم، صلی‌ا... علیه وآله، به خدای متعال این چنین ساخته‌اند که:

«به فرشتگان نویسنده‌ اعمال دستور دادم به مدت سه روز قلم را از همه مردم بردارند و چیزی از گناهان آنان را ننویسند».

این جمله که به وسیله‌ای دست افراد لااُبالی تبدیل شده است تا حرمت بندگی خداوند را شکسته و هر آن‌چه می‌خواهند در این ایام انجام دهند، علاوه بر این‌که با صریح آیاتی از قرآن مانند: «ومَن یعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شراً یرَهُ»؛(و هر که هم‌وزن ذرّه‏ای بدی کند [نتیجه‏] آن را خواهد دید.) مخالفت دارد، با قوانین و سنن الهی نیز مغایر بوده و مخالف حکم بدیهی عقل هم است.

آری! این منطق عقلانی است که می‌فرماید: لَّیسَ بِأَمَانِیکُمْ وَلا أَمَانِی أَهْلِ الْکِتَابِ مَن یعْمَلْ سُوءًا یجْزَ بِهِ وَلاَ یجِدْ لَهُ مِن دُونِ ا... وَلِیا وَلاَ نَصِیرًا؛ یعنی(پاداش و کیفر در آخرت) نه به آرزوی شماست(تنها برای این‌که امت پیامبر خاتمید) و نه به آرزوی اهل کتاب(که خود را دوستان و فرزندان خدا می‏دانند، بلکه) هر کس کار بدی انجام دهد کیفر داده می‏شود و جز خدا یاور و دوستی برای خود نخواهد یافت.»(نساء، 123)

آیا برداشتن تکلیف از بندگان به معنای ایجاد هرج و مرج، برخلاف شیوه‌های اهل‌بیت، علیهم‌السلام، در تربیت بندگان خدا و دوستان خود نمی‌باشد؟ آیا امکان دارد از بزرگوارانی که می‌فرمودند: «مَا مِنْ نَکْبَةٍ تُصِیبُ الْعَبْدَ إِلَّا بِذَنْب‏؛ هیچ نکبت و مصیبتی به بنده نمی‌رسد مگر به خاطر گناه» چنین کلماتی صادر شود؟

چه ظلم و خیانتی بالاتر از آن‌که این جملات را به بزرگانی نسبت دهیم که همواره می‌فرمودند: «لاتنالُ ولایتنا الاّ بالعَمَلِ والوَرع؛ به ولایت ما نتوان رسید جز با عمل نیک و پرهیزکاری و دوری از گناه»(شیخ صدوق، امالی، ص626 و اعتقادات الإمامیه، ص113).

نظر مراجع درباره این روایت جعلی

جای شگفت و تأسف است که چگونه بعضی تمامی تعلیمات الهی قرآن و اهل‌بیت، علیهم‌السلام، را به کناری می‌نهند و این‌گونه با تمسک به این روایات جعلی، پرده‌های حیا را دریده و مرتکب اعمالی می‌شوند که از شأن و منزلت هر فرد مسلمان و مؤمن به خدا خارج است. امّا شگفت‌تر آن‌که در این میان افرادی نیز یافت می‌شوند که درصدد توجیه این جهالت‌ها برآمده و پرده‌دری‌های دیگران را این‌گونه توجیه می‌نمایند.

این نکته‌ای است که مورد هشدار بسیاری از بزرگان و مراجع قرار گرفته است. همچنان‌که آیت ا... العظمی مکارم شیرازی در پاسخ به استفتائی در مورد روز نهم ربیع می‌فرمایند: روایتی با عنوان رفع قلم در آن ایام مخصوص در منابع معتبر نداریم. و ثانیاً بر فرض چنین چیزی باشد -که نیست- مخالف کتاب و سنت است و چنین روایتی قابل پذیرفتن نیست و حرام و گناه در هیچ زمانی مجاز نیست هم‌چنین سخنان رکیک و کارهای زشت دیگر. و ثالثاً تولّی و تبرّی راه‌های صحیحی دارد نه این راه‌های خلاف.

همچنین آیت ا... العظمی تبریزی(قدس سره) در جواب سؤالی پیرامون این روایت می‌فرمایند: بسمه‌تعالی؛ روایت مزبور صحیح نیست و فرقی بین ایام نیست و معصیت، معصیت است، وا... العالم.

آیت ا... العظمی فاضل لنکرانی(قدس سره) نیز در جواب سؤالی می‌فرمایند: حدیث رفع القلم صحیح نیست، بلکه هر مسلمانی موظف به انجام واجبات دینی بوده و فرقی در ایام سال نسبت به آن وجود ندارد، و انجام اعمالی که موجب تفرقه مسلمین یا وهن شیعه شود جایز نیست.

تولی و تبری؛ توجیهی برای بددهنی و دشنام گویی؟!

اگر از همه آن‌چه گفتیم بگذریم، متأسفانه در جشن‌هایی که در این روز با شعار تبری و بیزاری از دشمنان اهل بیت علیهم السلام شکل می‌گیرد شاهد نمایش حرکاتی و گفتارهایی هستیم که دل اهل بیت علیهم ‌اسلام را می‌آزارد.

از همین روست که وقتی ابراهیم بن ابی محمود به امام رضا، علیه‌السلام، می‌گوید: یابن رسول ا...! نزد ما از روایات مخالفین شما در فضائل امیرالمؤمنین، علیه‌السلام، و شما خاندان روایاتی هست که امثال آن را در بین روایات شما نمی‌بینیم، آیا به آنان معتقد شویم؟ حضرت پس از توجه و تنبه دادن وی به گوش فراندادن و پیروی نکردن از هر سخنی فرمودند:

«ای ابن ابی‌محمود! مخالفین ما سه نوع خبر در فضائل ما جعل کرده‌اند:1. غلو، 2. کوتاهی در حقّ ما، 3. تصریح به بدی‌های دشمنان ما و دشنام به آنان. وقتی مردم اخبار غلوّ آن دسته را می‌شنوند ما را تکفیر می‌کنند و می‌گویند: شیعه قائل به ربوبیت ائمه خود می‌باشد. و وقتی کوتاهی در حقّ ما را می‌شنوند، به آن معتقد می‌شوند، و وقتی بدی‌‌های دشمنان ما و دشنام به آنان را می‌شنوند، ما را دشنام می‌دهند. و حال آن‌که خداوند می‌فرماید: «وَ لا تَسبُّوا الَّذِینَ یدْعُونَ مِن دُونِ ا... فَیسبُّوا ا... عَدْواً بِغَیرِ عِلْمٍ؛ شما مؤمنان به آنان‌که غیر خدا را می‌خوانند دشنام مدهید تا مبادا آن‌ها از روی دشمنی و نادانی خدا را دشنام گویند»

همچنین در روایتی دیگر نیز امام صادق، علیه‌السلام، هنگامی آگاه می‌شوند مردی در مسجد آشکارا به دشمنانشان توهین می‌کند، می‌فرمایند: «او را چه شده است؟! خدا او را از رحمت خودش دور کند، با این کار ما را در معرض اذیت قرار می‌دهد».

۱ نظر
سیدابراهیم حسینی

انتظارگمشده

وقتی این روایت رو میخونی تازه میفهمی که انتظار کشیدن چیست  و منتظر واقعی  چه کسی می تواند باشد.این حالی که امام صادق درباره امام بعد ازخود که هنوز نیامده دارد کجا واحوالات ما منتظر نمایانی که درزمانش هستیم وعادت به ندیدنش وبل نبودنش کرده ایم ...!! لطفا با دقت این روایت رو بخونید :

سدیر صیرفی می گوید: من به همراه مفضل بن عمر، و ابو بصیر و ابان بن تغلب بر مولایمان امام صادق علیه السلام وارد شدیم، ایشان را در حالی که روی خاک نشسته، عبایی از مو با یقه بدون جیب و آستین کوتاه بر دوش انداخته و چون سوگوار جوان از دست داده‌ی دلسوخته گریه می کرد دیدیم که اندوه از چهره اش می بارید، قیافه اش دگرگون شده و اشک از گونه هایش سرازیر شده صورتش را شستشو داده بود و در همان حال با تضرع می فرمود: آقای من! غیبتت خواب از چشمانم گرفت،

آسایشم را از بین برد و آرام دلم را بر هم زد.

آقای من! غیبتت برای همیشه دردمند و مصیبت زده‌ام کرد.از دست رفتن امامان، یکی پس از دیگری، سرانجام دوران همگی را به پایان می رساند، - و کار به زمان غیبت امام منتظر کشیده می شود-، اگر من بر مصایب و بلایای پی در پی گذشته اشک می ریزم و آه می کشم، مصایب بزرگتر و فجیعتر و بلاهای دردناکتری در پیش است که با غضب و ناراحتی تو- ای حجت خدا- همراه است، و آنها بیشتر اشکم را جاری ساخته و درونم را مشتعل کرده است.

سدیر گفت: «هوش از سر ما رفت و دلمان از ترس این واقعه هولناک و حادثه هلاکت بار فرو ریخت، گمان کردیم امام علیه السلام خود را برای مصیبت شکننده ای آماده کرده یا فاجعه‌ی مرگباری به آن حضرت روی آورده است.» به آن حضرت عرض کردیم: ای پسر خیرالبشر یابن رسول الله خداوند چشمانت را نگریاند، این چه مصیبت عظیمی است که اشکت را جاری کرده و چون باران می‌گریی؟ چه چیزی وجود مبارکت را به این ماتم نشانده است؟»

سدیر گفت: «امام علیه السلام نفس بلندی کشید و آثار ترس، وجودش را فرا گرفت و فرمود: ای وای بر شما، امروز صبح کتاب جفر را که علوم مربوط به مرگ و زندگی و مصیبتها و گرفتاریها و علم مربوط به همه چیز و آنچه تا روز قیامت واقع می شود، در آن است و خداوند اطلاع بر آن را مخصوص پیامبر و ایمه علیهما السلام قرار داده است، نگاهی کردم و در مطالب مربوط به تولد قایم ما علیه السلام و غیبت او، و طولانی شدن غیبت و طول عمر آن حضرت و نیز برگشتن بیشتر مردم از دین و برداشتن رشته اسلام از گردنشان، همان رشته که خداوند در گردنشان انداخته و فرمود: (وکل انسان الزمناه طایره فی عنقه) دقت کردم، دلم سوخت و اندوه جانم را فرا گرفت...» 

دور برگردان...:

1-حالت عجیب امام که بر خاک نشسته ومانند جوان از دست داده آه وگریه وناله می کند-حاکی از عظمت مصیبت است

2-وقتی غیبت  حضرت بقیة الله خواب راازچشم امام صادق می گیرد وآسایش وآرامش او را برهم می زند – وموجب درد ومصیبت دائمی شان می شود

3-وقتی که  مصائب وبلاهای آینده نسبت به  فجایع ومصیبت های گذشته مانند واقعه سقیفه وشهادت حضرت صدیقه وحتی واقعه جانسوز عاشورا...برای امام صادق بزرگتر وفجیعتر ودردناکتر است لذا اشک وآه برگذشتگان دربرابر مصیبت های عصر غیبت تبدیل به سوختن وگریه های  پراندوه می شود

4-امام چه حالی داشت که انقدر موجب ترس ووحشت یاران شد!!

5-برگشتن بیشترمردم ازدین...! وبرداشتن رشته اسلام ازگردن! دل امام را می سوزاند وموجب اندوه جانش می شود

**********

مطالعه احوال روز های سرد وطولانی غیبت اززبان بهترین های زمین وآسمان ، مدعیان انتظار را تلنگری سخت وشکننده به همراه دارد.

همانطور که حال عجیب یک انسان کامل در مصائب عصر ما کاملا غریب و موجب تعجب  ماست ، به همین مقدار برگشتن اکثریت مردم ازدین  نیز امری عادی  وکاملا آشنا والبته خالی ازتعجب است چون  هرروز که می گذرد دیانت ودینداری کم رنگ وزمانه بسمت بی بند وباری رنگ می بازد تا جائی که برای دنیا یمان دینمان را به راحتی زیر سئوال می بریم وصدالبته کنارمی نهیم چون...

مانع پیشرفت ورشد درنظر ما همین سجده وسجاده است واینجاست که حاضریم هزار شبهه وتمسخر وتوهین را بشنویم ولی درصدد رفع ودفع یکی هم قدمی بر نداریم.

حقیقتا چقدر دوریم از حقیقت وچقدر سیرابیم از تشنگی مان وچقدرراحتیم ازبدبختی مان...

مثل ما مثل همه مثالهائی ست که خواستند حقیقت رو نشون بدن ولی غافل ازاینکه شدند مایه تفریح وسرگرمی ما...

می گفت بعد سالها موفق شد به دیدار امام زمان وقتی رسید به درخیمه گفت : اسبم را کجا ببندم ؟

گفتند بعد این همه زحمت به اینجا هم رسیدی ولی هنوز درفکراسبی!!

انتظار یعنی گریه های شعله خیز که جان تا جهانت را بسوزد.

الهی عجل فرجه

 

 

۰ نظر
سیدابراهیم حسینی