استاد علّامه طباطبایی می‏فرماید:
 دنیا بازیچه است و خداوند هم حکیم است نه بازیگر و اهل دنیا را به دنیا سرگرم کردن حکمت است؛ مثلا ً بچه‏ ها را به بازی گرفتن کار حکیمانه است؛ پدری خردمند و حکیم برای فرزندان خردسالش اسباب بازی تهیّه می‏کند و آنان را به بازی سرگرم می‏کند و آن وسایل هم اسباب بازی است، امّا پدر فرزانه بچه‏ ها را به بازی می‏گیرد برای کامل شدن آنها و کامل کردن کودک حکمت است. یعنی خداوند اگر بخواهد بندگان عادی خود را به کمال برساند با وسائل و اسباب دنیا ترقّی می‏دهد، نه این که سرگرمی به اسباب بازی را هدف نهایی آفرینش آنها بداند. مدیر مدرسه در برنامه درسی مدرسه در کنار ساعات درس ساعتی را هم برای بازی‏های سالم تدارک می‏بیند تا بچه‏ ها سرگرم بازی باشند مدیر مدرسه برنامه را حکیمانه تنظیم کرده و حکمت آن است که ساعتی ورزش و تفریح سالم در کنار تحصیل علم قرار گرفته باشد. حال اگر کسی بخواهد همه عمر و همه ساعاتِ تحصیل را به بازی سرگرم باشد مستوجب سرزنش و عقوبت خواهد بود، از این رو اگر کودکی مطلبی علمی فرا گرفت او را تشویق می‏کنند، اما اگر پیرمردی همان مطلب را فرا گیرد او را تشویق نمی‏کنند؛ زیرا انسان سالمند نیازی به تشویق و ستایش ندارد. بنابراین، بازی وسیله رشد و تکامل کودک است، نه هدف. از این رو پیامبران و اولیای الهی یک لحظه نیز به بازی با دنیا سرگرم نبوده اند. غرض آن‏که دنیا بازیچه است و خداوند حکیم آن‏را به عنوان وسیله تکامل آفرید و آفریدن وسائل بازی برای تکاملْ حکمت است، نه لَعِب.
[معاد در قرآن جلد 4 -  صفحه 71]