ناجی قصیده ای در مدح علی علیه السلام سرود. شبی در عالم خواب خدمت آن حضرت شرفیاب شد. حضرت فرمود: "قصیده ای که درباره من سروده ای، بخوان!" شاعر با شوق هر چه تمام اشعار خود را یک یک خواند و در پایان نام خود را در شعر گنجاند و گفت:
ناجی اگر معامله حشر با علی است
از من شنو هر آنچه توانی گناه کن
حضرت امیرعلیه السلام فرمودند: "همه را خوب گفته ای، ولی آخرش را این چنین اصلاح کن:
ناجی اگر معامله حشر با علی است
شرم از رخ علی کن و کمتر گناه کن
حرم مولا