منزلگاه حقیقى انسان منزل تقوى است؛ یعنى حالتى که در آن انسان به جمیع شؤون انسانیّت رفتار نماید. و چون این ملکه حاصل گردد تراوشات از او همه خیرات و مبرّات عدالت و رحمت باشد، و اگر این ملکه پیدا نشود انسان در منزل حقیقى خود جاى نگرفته و تراوشات او یا همه شرّ و ظلم بوده و یا توأم با شرّ و ظلم خواهد بود؛ براى آنکه افعال صادره از بهائم (من حیث إنّها بهائم) از شهوت و غضب آثار انسان (من حیث إنّه انسان) نیست. بنابراین هر فردى که خود را اسیر آرزوها و آمال بنماید دیده حق بین خود را کور کرده و از منزل حقیقى خود در مرتع بهایم جاى گرفته است

                             

 و کریمه شریفه: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُون منزلگاه واقعى انسان را نشان مى‏دهد و مى‏گوید: اى مؤمنین! قبل از آنکه شما را مرگ دریابد سعى کنید که در منزل حقیقى خود که تقوى است وارد شوید و بهترین مقام از مقامات آنرا حائز گردید، در این صورت حظّى وافر از حیات خواهید برد؛ و الّا موتْ شما را نارس و به منزل نرسیده درخواهد یافت و انسانى با درجه و رتبه حیوان و بهیمه از دنیا مى‏روید.

و روزه یکى از ستونهاى عظیمى است که کاخ تقوى بر آن نهاده شده است، و علّت ایجاب آن وصول بدین منزلگه و برقرارى سقف این کاخ است.

  

و چون ملکه تقوى که همان مصونیّت الهى است پیدا شود:


اوّلًا: خداوند خود معلّم انسان مى‏گردد و مجهولات خود بخود براى او حلّ مى‏شود: وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَىْ‏ءٍ عَلیمٌ


و ثانیاً: فرقان که همان قوّه مفرّقه و ممیّزه بین حق و باطلست به او عنایت مى‏شود: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً وَ یُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظیم  فرقان همان نور الهى است که دل مؤمن را

روشن مى‏کند و لجّه‏هاى ظلمت را دور مى‏زند، و در این صورت در هر امرى از امور وظیفه خود را تشخیص مى‏دهد؛ دوست را از دشمن، زهر را از تریاق، دوا را از درد، خاطرات شیطانى را از الهامات ربّانى جدا مى‏کند: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیم با آن نور الهى که در اثر تقوى پیدا شده مشى مى‏کند و جمیع طرق نافعه را مى‏پیماید و به مقصد مى‏رسد. فرقان همان قوّه‏ایست که خداوند با تورات براى هدایت مردم به حضرت موسى عنایت کرد: وَ إِذْ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ وَ الْفُرْقانَ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُون  چون مؤمن خود را در حصن تقوى درآورد از همان فرقان الهیّه بدو عنایت خواهد شد.


و ثالثاً: روى همین زمینه از وساوس شیطانى برکنار مى‏گردند و از دستبرد او در امان؛ چون با آن رادارِ خدادادى فوراً راه ورود شیطان را درمى‏یابند و بطور کلى خود شیطان را مى‏شناسند: إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُون‏

در این صورت با همین بصیرت الهى متذکّر مى‏گردند و نمى‏گذارند خاطرات شیطانى در آنها راه یابد؛ و معلوم است که چنین فردى از گناهان بیرون مى‏رود و سیّئات او محو مى‏گردد: وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یُکَفِّرْ عَنْهُ سَیِّئاتِهِ وَ یُعْظِمْ لَهُ أَجْرا  و این فائده چهارم است که بر تقوى مترتّب مى‏شود.


خامساً آنکه: خداوند برکات آسمان و زمین را بر او مى‏ریزد و کلید آنها تقوى است؛ در این حال هیچ وقت به فقر و قحط و غلا و مرض و گرفتاریهاى روحى و خفقان قلبى و ناراحتى‏هاى اعصاب مواجه نمى‏گردد: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُون  و ملاحظه مى‏شود که چگونه خداوند نفس شریف متّقى را مؤثر در برکات ارضیه و سماویّه دانسته، و بنحو علیّت و معلولیّت طهارت باطن او را سبب فراوانى نعمت و رفع نقمت قرار مى‏دهد.


سادساً آنکه: هیچگاه کار متّقى گره نمى‏خورد و راه او به بن بست نمى‏رسد، و مشکلات بر او آسان مى‏شود و از غیر گمان و اندیشه روزى‏هاى غیر مترقّبه به او مى‏رسد وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً* وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَىْ‏ءٍ قَدْرا: شخص با تقوى که خود را بخداى خود مى‏دهد خدا براى او کافى خواهد بود و تمام مشکلات و حلّ ناشدنیها را براى او آسان مى‏کند: وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ یُسْرا و نمى‏گذارد حتى کید و مکر دشمنان به او ضررى برساند وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئ


و سابعاً: در بهشت که منزل حقیقى و درجه واقعى انسان است منزل مى‏گزیند؛ بهشت جاى سرکشان و تجاوزکاران نیست، بهشت جاى متجاوزان و متجاسران نیست؛ آنکه به حقوق غیر تعدّى کند از جمله بهایم است نه از زمره انسان: تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَة نَجْعَلُها لِلَّذینَ لا یُریدُونَ عُلُوًّا فِى الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَة لِلْمُتَّقین

همچنین مى‏فرماید: تِلْکَ الْجَنَّة الَّتى نُورِثُ مِنْ عِبادِنا مَنْ کانَ تَقِیًّا

بسیار عجیب است که در قرآن مجید دویست و پنجاه و یک آیه فقط درباره تقوى و دعوت به آن و صفات متّقین بیان شده است؛ غیر از آیات بسیارى که درباره افراد و مصادیق تقوى از نماز و روزه و سایر اعمال حسنه بیان گردیده است. بنابراین ملاحظه مى‏گردد که فائده روزه که همین حصول ملکه تقوى است بسیار عالى و ارزنده است، و نه تنها در ماه مبارک رمضان بلکه در سایر ایّام اگر انسان براى وصول به این هدف روزه‏دار باشد بسیار بجا و به موقع خواهد بود؛ بدون جهت نیست که خداوند ملائکه رحمت خود را براى حفظ و بشارت روزه‏دار مى‏فرستد که او را مسح کنند و وعده مغفرت دهند.


علامه سیدمحمدحسین حسینی طهرانی (ره)