آیة اللّه جوادی آملی از استاد خود محمّدتقی آملی نقل می کند

 که شبی در خواب دیدم دشمن به من حمله کرده و من دست او را گاز گرفتم و از شدّت درد بیدار شدم. دیدم دستم در دهان خودم قرار دارد. فهمیدم که من دشمن خودم هستم. بار دیگر خواب دیدم و با او درگیر شدم و دست بردم که چشم او را بکنم؛ ولی از شدّت درد بیدار شدم. دیدم که دستم در چشم خودم است.

فهمیدم که "اَعْدی عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الّتِی بَیْنَ جَنْبَیک؛دشمن ترین دشمنت، [هوای ]نفس تو است که بین دو پهلویت قرار دارد. [کنایه از قلب...]"