اگه قراربودبنا به لیاقت زوار اوناروبه حرم راه بدن ...تاحالا چندبارحرم امام رضا علیه السلام مشرف شده بودیم!

اگه قرار بود هرکس وراه ندن...

ماجزءکسان بودیم یا ناکسان!؟

خیلی حسابش سخت نیست...حرف اینکه کجای حرم باشی یانباشی  نیست

کلام یک جمله است:

آیا حرمی برای صاحب حرم مهیا کرده ایم...

مرحوم علامه تهرانی ره می فرماید:

 شخصى از اهل تفکّر و مراقبه در گوشه‏اى از صحن حضرت رضا علیه السّلام نشسته و در دریائى از تفکّر فرو رفته بود، یکمرتبه حالى به او دست داد و صورت ملکوتى افرادى را که در صحن مطهّر بودند مشاهده کرد؛ دید خیلى عجیب و غریب است.

 صورتهاى مختلف زننده و ناراحت کننده از اقسام صور حیوانات، و بعضى از آنها صورتهائى بود که از صورت چند حیوان حکایت میکرد. درست مردم را تماشا کرد؛ در بین این جمعیّت کسى نیست که صورتش سیماى انسان باشد، مگر یک نفر سلمانى که در گوشه صحن کیف خود را باز کرده و مشغول اصلاح و تراشیدن سر کسى است؛ دید فقط او به شکل و صورت انسان است.

از بین جمعیّت با عجله خود را به او که نزدیک در صحن بود رسانید و سلام کرد و گفت: آقا میدانید چه خبر است؟

سلمانى خندید و گفت: آقا تعجّب مکن، آئینه را بگیر و خودت را نگاه کن!

خودش را در آئینه نگاه کرد؛ دید صورت خود او هم به شکل حیوانى است؛ عصبانى شده آئینه را بر زمین زد.

سلمانى گفت: آقا برو خودت را اصلاح کن، آئینه که گناهى ندارد.


معمار می شوی و بنای تو می شوم

 

مانند یک ضریح برای تو می شوم

 

قلب مرا به پای ضریح ات گره بزن

 

بیمارم و دخیل شفای تو می شوم

 

بالم به بام هیچ کسی پر نمی دهد

 

تا یا کریم صحن و سرای تو می شوم

 

حتی کنار کعبه تو را می دهم نشان

 

قبله توئی و قبله نمای تو می شوم

 

میلت اگر کشید ضمانت کنی مرا

 

آهوی با وفای وفای تو می شوم

 

روزی اگر بناست فدای کسی شوم

 

سوگند می خورم که فدای تو می شوم

 

ناراحتم خدای نکرده ولم کنی

 

من تازه دارم از فقرای تو می شوم

 

شب های قبر منتظرم ایها الرئوف

 

بیهوده نیست اینکه گدای تو می شوم

 

دست مرا برای گدایی نوشته اند

 

رزق مرا امام رضایی نوشته اند